امام زمان<عج>






گروه فرهنگی-هنری رهروان ولایت

اللهم عجل لولیک الفرج

 

پدر آن حضرت ، امام حسن عسکری ، یازدهمین امام معصوم بعد از پیامبر (ص) بود. مادرش دختر یشوعا ، نوه قیصر پادشاه روم ، از با فضیلت ترین زنان آن روز به شمار می رفت )1. این خانم بزرگوار را نرجس ، ریحانه ، سوسن ، صَیقل ، حَدِیثه ، حَکیمه ، مَلیکه ، خَمط و امّ محمد نامیده اند.

او در طفولیت منصب نبوت را به همراه داشت و هم چون عیسی (ع) که مریم (ع) عنایت گردید : ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم .

 رسول خدا (ص) و امیر مؤمنان (ع) و دیگر ائمه (ع) بر ولادتش تصریح نموده اند و احادیث متواتری از آنان وجود دارد که جای شک باقی نمی ماند . مادرش کنیزی بود که نرجس نام داشت . (1وی دختر یشوعا ، فرزند قیصر پادشاه روم بود که از ناحیه مادرش {ملیکه} به یکی از حواریون حضرت عیسی (ع) منتهی می گردد.(1

 پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی  تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود . در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی  ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی  قرار داد . این اندیشه - که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، و حتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم (ع) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند ، در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای  شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد . امام دهم بیست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد . " به هنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای  نهاد ، او را از میان بردارند . بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته می شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی  را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی. 

توضیحی دربارۀ  نام های حضرت مهدی (عج)

دوازدهمین حجت خداوند به خاطر داشتن صفت های زیبا و خصلت های معنوی ، القاب گوناگون را به خود اختصاص داده است که هر کدام نمایان گر برجستگی ها و والایی اوست . در این جا به توضیح برخی از القاب ایشان می پردازیم :

1- بقیة الله : این نام برگرفته از کتاب خداست که قبل از آن محمد باقر (ع) در نزدیکی شام در برابر مردم مدین از کوهی بالا رفت و چنین فریاد برآورد : «أنأ بقیة الله» بعد هم آیة شریفة ( بَقِیَّتُ اللهِ خَیرٌ لَّکُم إن کُنتُم مُّؤمِنِینَ ) را تلاوت کرد و نیز امام موسی کاظم (ع) به هنگام ولادت فرزندش ، علی بن موسی الرضا (ع) ، او را به مادرش ، نجمه خانم ، برگرداند و فرمود : خُذیة فانّه بقیّة الله - عزّوجل فی أرضه ......؛ ( او را بگیر ! همانا او بقیة الله در روی زمین خواهد بود.)

امام صادق (ع) فرمود : چنان چه خواستید به قائم (ع) درود بفرستید . باید چنین بگویید : السلام علیک یا بقیة الله ... سپس آیة شریفه : ( بَقِیَّتُ اللهِ خَیرٌ لَّکُم ... ) را قرائت فرمود.

2- تالی کتاب الله : این لقب برگرفته از احادیث و زیارت های مأثوره است ؛ یعنی تلاوت گر آیات وحی الهی (قرآن)

3- حجة الله :این نام را حضرت مهدی (عج) بر خویشتن اطلاق کرد و فرمود : أنأ حجة الله ؛ من حجت خدایم.

4- خلف صالح : او جانشین همه ی أنبیا و اوصیا است . به هنگام ظهور به خانه کعبه تکیه می دهد و چنین می فرماید: «هر کس بخواهد پیامبرانی همانند آدم ، شیث ، نوح ، سام ، ابراهیم ، اسماعیل ، موسی ، یوشع ، عیسی ، شمعون{علیهم صلوات الله}و رسول خدا (ص) را ببینند به من نگاه کند؛گویا چهرة من نمایان گر همه انبیای گذشته و نیز اوصیای سلف می باشد. »  بر همین اساس ، مرحوم اربلی نام آن حضرت را «محمد» و کینه اش را « ابوالقاسم » می داند و القاب او را « الحجة » « الخلف » « الصالح » « المنتظر» نامیده است.

5- الشرید : رانده شده و کسی که جایگاه معینی ندارد . او به خاطر تقیه و حفظ جان از دیده ها پنهان و محلّ زندگی اش نامعلوم است.

6- صاحب الزمان : در هر گوشه ای از جهان هر کاری که انجام بگیرد با اذان آن حضرت خواهد بود و دست پر برکت او در تحقق هر کار خیری ، در هر لحظه و زمانی دخالت دارد ، زیرا دعای شریفه عدیله آمده است : « و بیُمنِه رُزِقَ الوَری و بوجوده ثَبتَت الأرضُ و السماءُ » به برکت وجودش به همه روزی می رسد و به خاطر وجود مبارکش ، زمین وآسمان ثبات پیدا می کند .

همان طور که در سوره عصر آمده :                                                                                                                                                                                                               حال چنانچه خداوند (عزّوجل) موجودی را خلق کند که واسطه فیض او شود و در به کمال رساندن انسان ، خورشید ، ماه ، زمین و دیگر افلاک و هر موجودی که « زمان » بُعدی از ابعاد وجودی او می باشد ، نقش اساسی داشته باشد نباید او را « صاحب الزمان » نامید؟!! او بستر زمان است . او شروع و پایان زمان را مشخص می کند . پس آن وجود شریف ، «امام زمان» و «صاحب الزمان» خواهد بود . مقام والای او آن قد ربلند است که اگر خورشید و ماه بر آن دست رسی پیدا کنند خاموش می گردند . او خورشید و ماه را کهنه می کند ، ولی خود پیر و فرسوده نخواهد شد. این مقام والا ، مختصّ حضرت حجت - سلام الله علیه - است و جز او کسی در این جهان چنین مقامی را نخواهد داشت. از این رو  ملقّب به « صاحب الزمان » است. وجود او مسیطر بر زمان نخواهد بود . او بر وجود سلطنت دارد؛ پس پیری و فرسودگی برایشان معنا ندارد.

 

 انتظار در کلام الهی و چند شبهه


انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو و کسانی که آشنایی کمتری با امام مهدی دارند کار بسیار سخت، و در عین حال، با ظرافتی است و کمترین کج سلیقگی در آن باعث وازدگی از این فرهنگ خواهد شد. زیرا فرهنگ مهدویت، فرهنگ ارزشها و همان فرهنگ دین است و همانطور که انتقال ارزشهای دینی بدون ظرافتهای خاص خود، ممکن نیست انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو و تربیت آنها به عنوان نو منتظرانِ ظهور حضرت مهدی نیز، بدون شیوه‏های خاص خود ممکن نخواهد بود.
بحث در این موضوع را
  با این سئوال آغاز می‏کنیم که فرهنگ مهدویت و انتظار جیست؟ و اهدافی که ما با انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو به دنبال تأمین آنها هستیم کدامند؟ فرهنگ مهدویت قبل از اینکه به نجات و رستگاری بشر در آینده مربوط باشد به زمان حال و الان جامعه شیعه مربوط است. بدون شک، شیعه بودن یک شیعه در زمان ما در گرو اعتقاد و التزام به امامت امام زمان است زیرا در آموزه‏های شیعی آمده است که در هر عصری، امامی از طرف خداوند برای مردم تعیین شده و ایمان و اسلام فرد، جز به شناخت او و اقرار و التزام به امامتش، پذیرفته نخواهد بود. و بدون این امر، رهایی از پیامدهای مرگ، به سان مرگ در دوران جاهلیت، ممکن نیست پس باید به رزندانمان بیاموزیم مهدی کیست؟ و چه نقشی در زندگی ما دارد؟ فرزندمان باید بدانند مهدی امامی است که خداوند برای بشریت تعیین کرده و سعادت اخروی آنها در گرو اعتقاد و التزام به امامت اوست. بنابرین اولین هدفی که ما در انتقال فرهنگ مهدویت به دنبال تامین آن هستیم سعادتمند شدن فرزندمان در آخرت است. زیرا سعادت اخروی نسل نو، با اعتقاد به امامت امامی که الان در غیبت بوده و دست رسی به او برای ما ممکن نیست، گره خورده است.
دومین هدفی که ما به دنبال تامین آن هستیم تربیت زمینه سازان ظهور است بدون تردید ظهور امام زمان مرهون زمینه سازی و آمادگی عمومی مردم جهت پذیرش امر ظهور است. مردمِ معقتد به امام زمان، باید زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم کنند و این امر، به شناساندن وضعیت مطلوب و ایده آل، به جهانیان ممکن خواهد بود. زیرا اگر جامعه بشری وضعیت مطلوب و حیات برتری را که در جامعه مهدوی به مردم وعده داده شده است، بشناسند زودتر از مکاتب دیگر مایوس شده و مشتاق تحقق جامعه آرمانی مهدوی می‏شوند بنابرین یکی دیگر از اهداف انتقال فرهنگ انتظار به نسل نو، در واقع آشنا کردن آنها با وضعیت ایده آل جامعه بشری، به منظور شناخت جایگاه وضعیت موجود، و سپس شناساندن وضعیت ایده آل به جامعه جهانی توسط آنهاست. نسل نو باید وضعیت ایده آلی را که در جامعه مهدوی تحقق خواهد یافت بشناسد، تا بتواند جایگاه وضعیت موجود را مورد نقد و بررسی قرار دهد. زیرا کسی که وضعیت ایده آل را نشناسد کاستی‏های وضعیت موجود را نیز نخواهد شناخت و در این صورت چه بسا ممکن است مانند آن اندیشمند آمریکایی وضعیت موجود را بهترین وضعیتی بداند که برای بشریت دست یافتنی است لذا یکی از اصلی‏ترین اهداف انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو، شناساندن کاستی‏های وضعیت موجود به آنها و جلوگیری از رضایت به حال کنونی جامعه است. نسل نو بعد از شناخت کاستی‏های وضعیت موجود، تلاشی می‏کند تا وضعیت ایده آل بشری را برای جهانیان تبیین نماید. و تبیین وضعیت ایده آل برای جهانیان باعث پیدایش شوق و رغبت در آنها نسبت به تحقق چنین وضعیت خواهد شد. و پیدایش این اشتیاق جهانی، یکی از مقدمات ظهور امام مهدی است. در غیر این صورت امام مهدی می‏بایست بیشتر از نیمی از مردم جهان را سرکوب نماید. و چنین امری با هدف ظهور آن حضرت همخوانی ندارد.
هدف دیگری که در انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو دنبال می‏شود، همسان سازی شخصیت آنها با ایده آلهای جامعه آرمانیست. نسل نو با شناخت شاخصه‏های انسان عصر مهدوی، تلاش می‏کند خود را با این شاخصه‏ها هماهنگ و با انسانهای عصر ظهور همگون نماید. و این، همان چیزی است که امروزه از آن به عنوان تربیت مدیر و نیروی انسانی یاد می‏شود. بدون شک یاران حضرت مهدی و مدیران حکومت آن حضرت، از بین همین منتظران ظهور خواهند بود، بنابرین لازم است نسل نو، هماهنگ با شاخصه‏های انسان عصر مهدوی تربیت شود زیرا در غیر این صورت هرگز ظهوری رخ نخواهد داد.
با توجه به مطالب گذشته، پر واضح است که یکی از ضروری‏ترین نیازهای نسل نو، آشنا کردن آنها با فرهنگ مهدویت و انتظار است. و یکی از اساسی‏ترین پیش نیازهای تامین این هدف، بستر سازی است همانطور که گیاه در بستر مناسب، جوانه زده و رشد می‏کند و پرورش آن، بدون فراهم نمودن آب و خاک و هوای مناسب ممکن نیست، پرورش نسل نو و تبدیل آنها به نو منتظران ظهور امام مهدی نیز بدون بذر پاشی در بستر مناسب و فضای سالم، ممکن نخواهد بود. بذر اندیشه مهدویت و فرهنگ انتظار، برای جوانه زدن در وجود آدمی، نیازمند بستر و فضایی مناسب است تا رشد و نمّو نموده و در وجود آدمی ریشه دوانده و به درخت پر میوه انتظار پویا تبدیل شود. بنابرین نخستین کاری که در انتقال فرهنگ مهدویت باید انجام شود فضاسازی است. در غیر این صورت امر تربیت با موفقیّت کمتری همراه خواهد بود. مسلماً در امر تربیت، نمی‏توان برای یکایک افراد جامعه پرونده تربیتی تشکیل داد و بر فرض امکان چنین امری، تربیت آنها بدون فضای مناسب تربیتی ممکن نخواهد بود. بنابرین باید فضایی که مناسب تربیت مهدوی است ایجاد کنیم زیرا قرار گرفتن در فضایی خاص، باعث می‏شود تا افراد مطابق آن فضا حرکت کنند و اگر فضای تربیتی ما فضای تربیت مهدوی نباشد، شناساندن فرهنگ انتظار به افراد در این فضا مانند شنا کردن در خلاف جریان آب است و اما اینکه چگونه می‏توان فضا را فضای تربیت مهدوی نمود، خود سئوال مهمی است، که پاسخ دادن به آن چندان آسان نیست. فضاسازی تربیتی چند مرحله دارد. نخست باید در منزل فضای تربیت مهدوی حاکم باشد یعنی فرزندمان باید پایبندی به ارزشهای انتظار را در خانه لمس کند در غیر این صورت، ارزشهای انتظار به درستی به او منتقل نخواهد شد. همانطور که فرهنگ مسواک زدن هنگام خواب بدون پایبندی والدین به این امر، به درستی به بچه منتقل نمی‏شود فرهنگ انتظار نیز در وجود کودک بدون پایبندی والدین به لوازم این فرهنگ، شکوفا نخواهد شد. مرحله دوم، مرحله فضاهای آموزشی و در نگاه کلان‏تر، فضای جامعه است فضاهای آموزشی اعم از مراکز نگهداری کودکان و دبستانها و مدارس راهنمایی و دبیرستانها و حتی دانشگاه‏ها باید عطر و بوی فرهنگ مهدویت داشته باشد تا هر کسی که در این فضاها قرار می‏گیرد معطر به این عطر گردد. و اگر فضاهای آموزشی ما با فضای منزل هماهنگ نباشد اثرات مثبت فضای منزل را نیز از بین خواهد برد. و مهمترین مسئله‏ای که در این مرحله قابل دقت و تأمل است مسئله لزوم هماهنگی نظام آموزشی با نظام ارزشی است. متون آموزشی مراکز علمی، باید با فرهنگ مهدویت همخوانی داشته باشد. در غیر این صورت تربیت همسو با فرهنگ مهدویت بسیار سخت و بلکه غیرممکن خواهد بود.
مرحله سوم، فضای جامعه است. جامعه‏ای که درانتظار حکومت مهدی است با جوامع دیگر تفاوت بسیاری دارد. در این جامعه ارزشهای انتظار و ویژگی‏های عصر ظهور به فراوانی یافت می‏شود. حال اگر فضای حاکم بر جامعه، فضای فرهنگ انتظار نباشد تربیت نسل نو و آشنا کردن آنها با فرهنگ انتظار در این فضا بسیار مشکل خواهد بود.
مسئله دیگری که در انتقال فرهنگ انتظار حائز اهمیت است مسئله توجه به مخاطب است مسلماً مخاطبان گفتمان مهدویت و فرهنگ انتظار به گروه‏ای مختلف سنی و علمی تقسیم می‏شوند.
نخست کودکان هستند. که انتقال فرهنگ مهدویت و انتظار به آنها تنها به روش عملی ممکن است. زیرا نمی‏توان برای تفهیم فرهنگ مهدویت به کودک، از استدلال کمک گرفت بنابرین برای آشنا کردن کودکان با فرهنگ انتظار کافیست فضای منزل و مدرسه، به فضای انتظار و ارزشهای آن تبدیل شود.
مسئله دیگری که در انتقال فرهنگ مهدویت به کودکان اهمیت دارد گره زدن این فرهنگ با علایق کودکانه است مثلاً کودکان به عیدی گرفتن و قصه، علاقه زیادی دارند. در انتقال فرهنگ مهدویت می‏توان از همین علاقه کودک استفاده کرده و این فرهنگ را در قالب قصه‏های جذاب کودکانه به او منتقل نمود و یا می‏توان به مناسبتهای مختلفی مثل روز نیمه شعبان یا روز به امامت رسیدن امام مهدی، به کودکان عیدی و هدیه داد و البته عیدی و هدیه‏ای که در این روز به کودک داده می‏شود باید حداقل با هدایایی که کودک به مناسبتهای دیگر دریافت می‏کند، همسنگ و هم شأن باشد. و به عبارت دیگرباید کاری کرد که کودک به انتظار آمدن این روزها لحظه شماری کند.
گروه دوم گروه نوجوانان و جوانان هستند که می‏توان با تهیه درسنامه‏های مهدویت که متناسب با این سن و سال است و همچنین رمانهای جذاب با اقتباس از فرهنگ مهدویت، و فیلم و مانند این امور، آنها را با فرهنگ مهدویت آشنا کرد. و عمده‏ترین چالش، در انتقال فرهنگ انتظار به این گروه، ایجاد نیاز در آنهاست. ما باید در برخورد با این گروه سنی پرسشهایی را که تنها گفتمان مهدویت جوابگوی آنهاست در ذهن آنها ایجاد کنیم و سپس از آنها بخواهیم جواب آنها را پیدا کنند و خود ما نیز در رسیدن به پاسخهای درست آنها را یاری کنیم.
گروه سوم فرهیختگان جامعه هستند. این گروه به دلیل مطالعات که درباره آخرالزمان و آینده بشریت دارند با چالش‏های در زمینه مهدویت مواجه هستند. در انتقال فرهنگ مهدویت به این گروه، کافیست این چالش‏ها را برطرف کنیم و این مهم با نوشتن کتابها و مقالات علمی و مدنظر قراردادن سئوالها و شبهات جدیدی که در عرصه مهدویت و آخرالزمان مطرح شده حاصل می‏شود.
درست آخر، دوباره تکرار می‏کنیم که فرهنگ مهدویت و انتظار، فرهنگ ارزشها و فرهنگ دین است. و القاء فرهنگ دینی به دیگران محتاج ظرافتهای خاص خود است و افراط در القاء این فرهنگ باعث دلزدگی از آن می‏شود و همانطور که تفریط در القاء این فرهنگ نکوهیده و ناپسند است افراط ....

نگاهی بر فضیلت های انتظار فرج و وظایف منتظران

در روایات , برای انتظار فرج , ثواب های زیادی , بیان شده است .
« المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله »و « افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج » به گونه ای از این فضیلت ها اشاره دارد .
با دقت در این روایت و روایات مشابه روشن می شود که در فرهنگ اهل بیت ـ علیهم السلام ـ , انتظار نه صرفا یک حالت روانی , بلکه از مقوله ی عمل شمرده شده است , پس اگر انتظار , یک عمل است , منتظر هم باید عامل باشد.
اگر منتظران با وظایف خود آشنا نباشند و به آن عمل نکنند , تاریخ تکرار خواهد شد و همان گونه که در زمان امام حسین ـ علیه السلام ـ , شیعیان فراوانی وجود داشتند , لیکن از میان آنها , تنها 72 نفر به وظیفه ی خود عمل کردند و لذا امام حسین ـ علیه السلام ـ تنها ماند و آن چه نمی بایست اتفاق بیفتد , اتفاق افتاد , در زمان غیبت هم , چنانچه شیعیان به وظایف خود عمل نکنند , امام زمانشان تنها خواهد ماند و ظهورش به تاخیر خواهد افتاد.
در اینجا پاره ای از وظایف شیعه در دوران غیبت را بر شمرده و به توضیح برخی از آنها می پردازیم :
وظایف منتظران در دو مقوله ی فردی و اجتماعی قابل بررسی است :
وظایف فردی :
1 ـ معرفت امام :
امام کاظم ـ علیه السلام ـ : افضل العباده بعد المعرفه انتظار الفرج .
امام هشتم در معرفی امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ می فرماید : یکون اولی الناس بالناس من انفسهم و اشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم .
تذکر :
مشکل عمده ی جامعه ی ما , بسط سطحی مهدویت گرایی است .
باید اذعان داشت که مهدویت و انتظار , نه از حیث عقیدتی , نه از حیث اندیشه و تفکر , و نه از حیث سلوک و رفتار , عمق چندانی در بین مردم و خصوصا جوانان ما ندارد و در همین راستا , ضررهای فراوانی متوجه نظام ما شده است .
مهم ترین ریشه ی این مشکل . برخورد سنتی مردم با مهدویت و انتظار است , متاسفانه مردم ما عادت کرده اند , آنچه را که آسان تر است و برای تامین زندگی مادی و عادی آنان , سودمندتر به نظر می رسد , برگزینند و گرایش کمتری به مقوله های معرفتی و تعهدآور داشته باشند. مثلا نیمه ی شعبان را بهانه ای برای طاق نصرت بستن و تزیین معابر و برگزاری جشن ها قرار می دهند و مداحی ها را بر سخنرانی ها و دریافت پیام های مهدویت و انتظار ترجیح می دهند.
البته باید توجه داشت که بستن طاق نصرت و چراغانی ها هر چه بیشتر و بهتر باید انجام شود , اما باید رفتار ما به گونه ای باشد که علاوه بر استفاده از نور ظاهری آنها. از نور معرفت صاحب آنها بهره مند گردیم .
اکثر مردم , زیارت جمکران و نماز صاحب الزمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را تنها ابزاری برای درخواست حوائج از آن بزرگوار می شمارند.
و به جای آن که امام را برای امام بخواهند , امام را برای خود می خواهند. و از این که شناختی نسبت به مقام و مرام آن عزیز سفر کرده ندارند , کمبودی حس نمی کنند , گویا هیچ وظیفه ای در ایام غیبت امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بر عهده ی افراد گذاشته نشده است .
گر معرفت دهندت بفروش کیمیا را گر کیمیا دهندت , بی معرفت گدایی
2 ـ محبت به امام :
قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی .
امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ :
فلیعمل کل امر منکم بما یقرب به من محبتنا .
برخی از جلوه های محبت از این قرارند :
یاد حضرت .
دعا برای سلامتی و ظهور حضرت .
اکثروا الدعا بتعجیل الفرج ان الرضا ـ علیه السلام ـ کان یامر بالدعا لصاحب الامر .
صدقه دادن برای سلامتی حضرت .
تقدیم خواست او بر خواست خود.
منصور بزرج می گوید : به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض کردم : آقای من , چه بسیار از شما یاد سلمان فارسی را می شنوم فرمود : نگو سلمان فارسی , بگو سلام محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آیا می دانی چرا بسیار از او یاد می کنم عرض کردم نه .
فرمود : برای سه صفت : .1 مقدم داشتن خواسته ی امیر المومنان ـ علیه السلام ـ بر خواسته خودش ; .2 دوست داشتن فقرا; .3 دوست داشتن علم و علما .
تلاش در کسب رضایت او
اعمال و رفتار و گفتار منتظر بایستی بر وفق رضای محبوب باشد. منتظر باید ببیند , امام چه می پسندد , آیا از کار او راضی است یا نه
به قول امام راحل ـ رحمه الله علیه ـ : توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ عرضه شد , خدای نخواسته , آزرده بشوند و پیش ملائکه الله یک قدری سرافکنده بشوند که , اینها شیعه های من هستند. اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند... باید ما و شما طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست , به دست بیاوریم .
تجدید بیعت (اللهم انی ... عهدا و عقدا و بیعه له فی عنقی ) .
اشتیاق (عزیز علی ان اری الخلق و لا تری ) .  
اظهار ناراحتی از فراق
اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا و غیبه ولینا .
3 ـ اطاعت
و لو ان اشیاعنا وفقهم الله لطاعته , علی اجتماع من القلوب فی الوفا بالعهد علیهم لما تاخر عنهم الیمن بلقائنا .
امام صادق ـ علیه السلام ـ : هم اطوع له من الامه لسیدها .
4 ـ تاسی
پیامبر اکرم ـ علیه السلام ـ : طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هو یاتم به فی غیبته قبل قیامه .
برخی از صفات حضرت که در آنها باید به ایشان تاسی نمود عبارتنداز :
تقوا
امام رضا ـ علیه السلام ـ یکون .... اتقی الناس .
امام صادق ـ علیه السلام ـ : من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر(15 )
عبادت
امام کاظم ـ علیه السلام ـ : یعتاد مع سمرته صغره من سهر اللیل بابی من لیله یرعی النجوم ساجدا و راکعا. مهدی ـ علیه السلام ـ بر اثر تهجد و شب زنده داری رنگش به زردی متمایل است , پدرم فدای کسی باد که شبها در حال سجده و رکوع است و طلوع و غروب ستارگان را مراعات می کند .
سخت کوشی و جهاد
امام رضا ـ علیه السلام ـ المجاهد المجتهد ...
زهد
امام صادق ـ علیه السلام ـ : ما لباسه الا الغلیظ ولا طعامه الا الجشب . پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : لا یضع حجرا علی حجر .
عدالت
امام باقر ـ علیه السلام ـ : یعدل فی خلق الرحمان , البرمنهم و الفاجر .
سخاوت
امام صادق ـ علیه السلام ـ : المهدی سمح بالمال .
بخشنده ای است که مال را به وفور می بخشد.
امام رضا ـ علیه السلام ـ : یکون ... اسخی الناس .
موضع گیری در برابر بدعت ها
لا یدع بدعه الا ازالها .
نصیحت و خیرخواهی
الولی الناصح .
صبر و بردباری
علیه ... صبر ایوب .
امام صادق ـ علیه السلام ـ : هلک المستعجلون و نجی المسلمون .
این وظایف در دو بخش قابل بررسی است :
الف ) وظایف مردمی
ب ) وظایف حاکمیت
الف ) وظایف مردمی عبارتنداز :
1 دفاع و حمایت از حرکت هایی که در جهت اهداف حضرت باشد مثل انقلاب اسلامی ایران .
 

2 تکریم و بزرگداشت نام و یاد حضرت از راه های :
قرار دادن موقوفات .
برقراری مجالس بزرگداشت (جشن ها , دعای ندبه و...)
شرکت در مجالس بزرگداشت .
ب ) وظایف نهادهای حکومتی :
1 بسط فرهنگ مهدویت , از طریق راه کارهای مناسب در :
جهان (مسلمین و غیر مسلمین ).
ایران .
2 تئوریزه کردن فرهنگ مهدویت : از آن جایی که امروزه تئوری های مختلفی در مورد پایان تاریخ مطرح است و تنور بحث « جهانی شدن » داغ می باشد , بایستی حکومت جهانی امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را با عنوان بهترین تئوری و کارآمدترین گزینه برای پیان تاریخ , به جهانیان معرفی کرد.
3 ارائه الگوهای مناسب از حکومت دینی به جهانیان , تا این که در پرتو آن , جامعه ی جهانی به حکومت مهدوی علاقه مند شده و مهیای آن گردد.
4 فراهم ساختن زمینه های مردمی برای ظهور حضرت ; یوطئون للمهدی سلطانه .
5 شناسایی اهداف حکومت جهانی (مانند : عدالت , بسط معنویت , امنیت , رفاه و...) و تلاش در به دست آوردن راهکارهای مناسب برای نزدیک شدن به آن اهداف .
6 نیرو سازی .
کارگری منتظر واقعی است که به این نیت تلاش و کار می کند که جامعه ای با پایه های قوی اقتصادی و در خور حکومت امام مهدی ـ علیه السلام ـ بسازد.
معلم و استادی منتظر واقعی است که به این نیت درس بدهد که شاگردانی تربیت کند تا بازوان پرتوانی در حکومت جهانی باشند.
دانش آموزی , منتظرواقعی است که درس بخواند تا در عصر ظهور بتواند باری از دوش حضرت بردارد.
پدر و مادری منتظر واقعی است که فرزندان خود را به گونه ای تربیت کند که در خدمت اهداف حضرت باشند.
دانشجویی منتظر واقعی است که فراگرفتن تخصص خود را برای حکومت جهانی و تحمل مسئولیتی در آن جایگاه , قرار دهد.
روحانی ای منتظر واقعی است که در مواعظ خود , مردم را تشنه و مهیای برقراری حکومت جهانی نماید.
چنانچه مردم از اولین روزهای سیاه غیبت با حال تباه خود آشنا می شدند , عصر ظلمت این گونه طولانی نمی شد.
همه ی مردم , بالاخص کسانی که دارای وظیفه بیان این گونه مسائل بوده اند و از گفتن آن غفلت یا تغافل ورزیده اند , باید سخت غمگین و شرمسار باشند.
چرا ما به وظیفه های دوران غیبت عمل نمی کنیم
پاسخ این سئوال آن است که ما به عصر غیبت خو گرفته ایم و به تیرگی ها و تاریکی ها عادت نموده ایم .
اعتیاد و خو گرفتن انسان به هر چیزی , مانند مسئله فطرت و طبیعت , انسان را به سوی آن جذب می کند , به طوری که گویی اراده و اختیار را از او گرفته است .
این قدرت را خدا به انسان داده تا با خو گرفتن به خوبی ها بدون زحمت به سوی آنها جذب شوند و از بدی ها کناره گیرند.
لذا امیر المومنین ـ علیه السلام ـ فرمود : العاده طبع ثان .
اعتیادهای اجتماعی , قدرتی بسیار بیشتر از اعتیادهای فردی دارند , یکی از عادت های شوم اجتماعی , خو گرفتن به وضع موجود است .
در حالی که اگر کسی بتواند عادت های اشتباه را کنار زده و خود را به خصلت های ارزنده انسانی زینت دهد , به بهترین مقامات عالی دست می یابند.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ : بغلبه العادات الوصول الی اشرف المقامات .
ترک اعتیاد اجتماعی و رها شدن از قید و بند غفلت از ظهور حضرت انسان را به برترین مقامات می رساند و در پرتو انتظار ظهور. نه تنها از قید و بند غفلت از آن حضرت رها می شود , بلکه غیبت برای او به منزله مشاهده , می شود :
امام سجاد ـ علیه السلام ـ می فرماید : یا ابا خالد! ان اهل زمان غیبته , القائلون بامامته , المنتظرین لظهوره افضل اهل کل زمن . لان الله تعالی ذکره اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفه ما صارت به الغیبه عندهم بمنزله المشاهده و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزله المجاهدین بین یدی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بالسیف , اولئک المخلصون حقا و شیعتنا صدقا و الدعاه الی دین الله سرا و جهرا.
و قال ـ علیه السلام ـ : انتظار الفرج من اعظم الفرج .

انتظار سخت است یا آسان!؟

 از پیامبرگرامى اسلام (ص) دو روایت معروف نقل شده است که با مقایسه آن مى توان به دشوارى انتظار پی برد!

(افضل لاعمال احمزها )(افضل اعمال امتی انتظار الفرج )

برترین اعمال دشوارترین آن است.برترین اعمال امت من، انتظار فرج است. 

چرا دشوار؟! چرا پرمشقت؟! چرا پر زحمت؟!

علل‏دشوارى‏وظیفه‏منتظران‏رامى‏توان‏درچهارمحورخلاصه‏کرد:
1-آراستگى‏به‏عدالت‏وتقوا
2-آراستگى‏به‏بردبارى‏و‏پایدارى
3-بهره‏مندىازدین‏شناسى‏بنیادین
4- لزرم اصلاح طلبى و ظلم ستیزى

رسیدن به این مراحل‏کارى است بس دشوار!اما شدنى! این‏یعنی‏اینکه‏تقواداشتن‏آسان‏نیست.یعنی‏صبرداشتن کار هر کسی نیست.

یعنی دیندار بودن راحت نیست. دست آخر اینکه، حق و حقیقت را به زبان آوردن و با ظلم جنگیدن به همین راحتی ها نیست که ماها فکرش را می کنیم.

 هرکس دشوارى انتظار را هموار کرد در زمره منتظران حقیقى مولا قرار مى گیرد.

که امام صادق (ع) فرمود: نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: <-CategoryName->


برچسبها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 13 / 11 / 1391برچسب:,ساعت 23:31 توسط سیدمحمدموسوی|



      قالب ساز آنلاین