چند بيت شعر در وصف آیت الله خامنه اي (دامة بركاته)
چشم تموم كائنات سوي عنايت علي
رهبر ما خامنه اي تحت حمايت علي
رهبر فرزانه ما اي علي روزگار
وارث خونهاي پاك و از خميني يادگار
يا علي جان مقتداي من تويي
رهبر من ، مرجع من ، پيشواي من توي
ما ديگه نميگذاريم دستاي تو بسته بشه
مثل حيدر دلت از امت خود خسته بشه
مثل سلمان و ابوذردر خونت مي شينيم
آخه توچهره تو تصوير حيدر مي بينيم
بذار تا هرچي مي خوان ،بگن ولي ،ما همينيم
توي چهره علي عكس خميني مي بينيم
وقتي تو حرف مي زنياشكاي ما جاري مي شه
اگه تو گريه كني ذخم دلا كاري مي شه
رفقا بيايد با هم قدر علي رو بدونيم
تا دم آخر باهاش همه بسيجي بمونيم
خون تو رگهامون و هديه به رهبر مي كنيم
پاي عشقش با همه سختي ها ما سر مي كنيم
حرف تو براي ما حرف امام زمونه
تا دم آخر آقا تو سينه هامون مي مونه
حرف تو براي ما حرف امام زمونه
تا دم آخر آقا تو سينه هامون مي مونه
.................................................................................
حاج قاسم السلام ای یاور مولا علی
همچو مالک میدرخشی در اطاعت از ولی
آفرین از این همه اخلاص و پاکی در نبرد
یادگار با وفای لشکر مردان مرد
کربلا داند که قاسم کیست در میدان جنگ
عرصه را بر دشمنان دین چو شیری کرده تنگ
گشته آمریکا ز نام قاسم و قدس و سپاه
گیج و مبهوت و نداند این همه هست از خدا
نام آمریکا چو اسرائیل شد ننگ تمام
بار دیگر باز شد دستش برای خاص و عام
گرچه بر شیطان فتاده لرزه ها از نام تو
زین فضیلت ، کرده شیرین حقتعالی کام تو
مرحبا ای مالک اشتر خدا همراه توست
در تمام عرصه ها نور ولایت راه توست
خشم آمریکا زتو یک هدیه ای از ماوراء ست
در دفاع از رهبری جان دادن ماها بجاست
ماجرای ظلم آمریکا دگر نابود شد
کاخ اهریمن به فرمان الهی دود شد
جعفری ، آمد ندا از سوی آیات خدا
کاین همه لطف الهی هست از ذکر و دعا
....................................................
«فدایی رهبر»
آخرش خـــدایی مـــــحشر می کنم اقتدا به نام حیـــــدر می کنم
تموم هسـتی مــــن جون منه که اونم هـدیه بـــه رهــبر می کنم
هرکی ایراد بگیره به عشق من از لجش عشقمو بیشتر می کنم
عشق«آقا»شده بمــب دست من با همین دشمــنو پرپر می کنم
آرزو بـــــرا جـــوونا عــیب نیست پس منم خودم رو بـــاور می کنم
نیمه شبــــها تــــــــوی رویا خودمو خادم خونـه ی دلـــــبر می کنم
تا که«آقا»پـــــــابــــزاره رو چشــام پادری چشمـــــامو تــر می کنم
مس ناخـــــالـــــص قلبم رو یه روز با نــخ چفــیــــه اش زر می کنم
هرکی هرچـــی میگه باشه،ولی من با دم «سیدعلی»سر می کنم
گفته بـــــودم اولـــش بازم می گم جونمو فـــدای رهــــبر می کنم